loading...
نقد تاریخ ایران
پارسا بازدید : 114 سه شنبه 08 شهریور 1390 نظرات (0)

نقد تاریخ ایران

كیانیان و دلاورى هاى رستم


اولین پادشاه كیانى كیقباد است و بعد از او مطابق روایات فردوسى و دیگر مورخین ایران هشت نفر دیگر بر ایران سلطنت كردند و بعد اسكندر به ایران حمله ور مى شود و كیانیان را از میان برمى دارد. از نخستین جهاندار این خاندان كه كیقباد است به ترتیب كیكاوس، كیخسرو، لهراسب، گشتاسب، بهمن، هماى، داراب و دارا به پادشاهى رسیدند.كلمه «كى» در اوستا «كوى» (Kavi) آمده كه به معنى پادشاه، امیر و فرمانروا است. در شاهنامه فردوسى واژه «كى» به معنى پادشاهان كیانى است. استاد محمدجواد مشكور در كتاب ایران در عهد باستان آورده است كه «كیا» لقب پادشاهان مازندران بوده است. هنوز هم در بعضى از شهر هاى مازندران پسوند كیا در  آخر نام فامیل افراد دیده مى شود.

كیقباد


او جد كیانیان است. به روایت اوستا از فرزندان منوچهر است. در شاهنامه آمده است كه چون تخت پادشاهى از گرشاسب خالى ماند زال نام و نشان كیقباد را كه از نسل فریدون بود از موبدان (روحانیون) پرسید. پس رستم را نزد او به البرزكوه فرستاد و كیقباد را به پادشاهى ایران نشانید. فردوسى از قول رستم مى گوید: قباد گزین را ز البرز كوه/ من آورده ام در میان گروه .او شهر استخر را به پایتختى انتخاب كرد. او چهار پسر داشت كه از همه بزرگتر كیكاوس بود كه بعد از مرگ او به پادشاهى رسید. كیقباد،  افراسیاب را شكست داد و در این جنگ ها رستم یاور او بود.


كیكاوس (كیوس)
بعد از كیقباد، پادشاهى به پسرش «كیكاوس» رسید. كیكاوس قصد فتح مازندران را داشت كه ناگهان سرداران و بزرگان ایران مانند طوس، كشواد، گودرز، گیو، گرگین و بهرام به كیكاوس نصیحت كردند. احسان یارشاطر در كتاب برگزیده داستان هاى شاهنامه، فصلى را به پندناپذیرى كیكاوس اختصاص داده و مى نویسد حتى نصیحت زال نیز در او موثر واقع نشد. همه به او گفتند كه: سپه را بدان سو نباید كشید/ ز شاهان كس این راى فرخ ندید.فردوسى درباره خودكامگى كیكاوس چنین مى گوید: به رستم چنین گفت گودرز پیر/ كه تا كرد مادر مرا سیر شیر، چو كاوس خودكامه اندر جهان/ ندیدم كسى از كهان و مهان، خرد نیست او را نه دین و نه راى/ نه هوشش به جاى است و نه دل به جاى، تو گویى به سرش اندرون مغز نیست/ یك اندیشه او همى نغز نیست.(نگاه كنید به نام كیكاوس در دانشنامه ادب فارسى جلد یكم آسیاى مركزى به سرپرستى حسن انوشه).كیكاوس نتیجه خودكامگى خود را دید و به مازندران لشكر كشید و اسیر شد. رستم براى آزادى كیكاوس به مازندران شتافت. در این سفر، رستم با «هفت خوان» یا هفت واقعه هولناك دست و پنجه نرم كرد و سرانجام توانست با شكست دیوان مازندران كیكاوس را به ایران زمین بازگرداند و سپس به جنگ افراسیاب رفت و او را شكست داد. رستم در ضمن یكى از سفرهایش به مرز توران مى رفت كه با پسر ناشناخته خود «سهراب» روبه رو شد و در نبردى تن به تن او را كشت و چون آگاه شد كه سهراب فرزند اوست، زارى ها كرد ولى در عین حال هر دلى را بر ضد رستم به خشم مى آورد، چنانكه فردوسى گوید: یكى داستانى است پر از آب چشم/ دل نازك آید ز رستم به خشم

برچسب ها نقد تاریخ ایران ,
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 15
  • کل نظرات : 7
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 7
  • بازدید ماه : 17
  • بازدید سال : 321
  • بازدید کلی : 2,392